آیه 43 سوره قصص

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَىٰ بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

[28–43] (مشاهده آیه در سوره)


<<42 آیه 43 سوره قصص 44>>
سوره :سوره قصص (28)
جزء :20
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و همانا ما پس از آنکه (طوایفی از) امم گذشته را (به کیفر کفر) هلاک کردیم به موسی برای بصیرت و هدایت و رحمت خلق کتاب (تورات) را عطا کردیم، باشد که مردم متذکر شوند (و راه خدا پرستی پیش گیرند).

و پس از آنکه اقوام پیشین را [چون قوم نوح و هود و صالح و لوط] هلاک کردیم، به موسی کتاب دادیم که برای مردم وسیله بینایی و هدایت و رحمتی بود، تا متذکّر و هوشیار شوند.

و به راستى، پس از آنكه نسلهاى نخستين را هلاك كرديم، به موسى كتاب داديم كه [دربردارنده‌] روشنگرى‌ها و رهنمود و رحمتى براى مردم بود، اميد كه آنان پند گيرند.

پس از آنكه مردم روزگار پيشين را هلاك ساختيم، به موسى كتاب داديم تا مردم را بصيرت و هدايت و رحمت باشد. شايد پند گيرند.

و ما به موسی کتاب آسمانی دادیم بعد از آنکه اقوام قرون نخستین را هلاک نمودیم؛ کتابی که برای مردم بصیرت‌آفرین بود، و مایه هدایت و رحمت؛ شاید متذکر شوند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly We gave Moses the Book, after We had destroyed the former generations, as [a set of] eye-openers, guidance and mercy for mankind, so that they may take admonition.

And certainly We gave Musa the Book after We had destroyed the former generations, clear arguments for men and a guidance and a mercy, that they may be mindful.

And We verily gave the Scripture unto Moses after We had destroyed the generations of old: clear testimonies for mankind, and a guidance and a mercy, that haply they might reflect.

We did reveal to Moses the Book after We had destroyed the earlier generations, (to give) Insight to men, and guidance and Mercy, that they might receive admonition.

معانی کلمات آیه

  • قرون: جماعتها. نسلها. مفرد آن قرن است. راغب گويد: قرن جماعتى را گويند كه در زمان واحد در كنار هم زندگى مى‏كنند «القرن: القوم المقترنون فى زمن واحد» اصل قرن به معنى جمع كردن است.
  • بصائر: بصيرتها. موعظه‏ها. بصر: بينايى چشم، بصيرت: بينايى دل است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى‌ بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «43»

و به تحقيق بعداز آنكه نسل‌هاى نخستين را نابود ساختيم، به موسى كتاب (آسمانى تورات را) عطاكرديم (تا وسيله‌اى) براى بصيرت مردم و هدايت و رحمت باشد، شايد كه آنان پند گيرند.

نکته ها

كلمه‌ «بَصائِرَ» جمع «بصيرت» به معناى بينش و آگاهى و كلمه‌ى «أبصار» جمع «بصر» به معناى چشم است.

پیام ها

1- با شكست طاغوت، زمينه براى صالحان فراهم مى‌گردد. «آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا»

2- پايان كار مستكبران، هلاكت و نابودى است. «أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى‌»

3- ديندارى بايد براساس بصيرت باشد. «بَصائِرَ»

4- ارسال كتب و رسل، بر اساسِ رحمتِ الهى است. لِلنَّاسِ‌ ... رَحْمَةً

5- كتب آسمانى، عامل بصيرت و هدايت است. «بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً»

6- تا انسان بصيرت پيدا نكند، هدايت نمى‌شود و تا هدايت نشود، لطف و رحمت الهى را دريافت نمى‌كند. «بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً»

7- دين، جزو فطرت انسان‌هاست و كتب آسمانى آن فطرت را غبارزدايى مى‌كنند. «يَتَذَكَّرُونَ»

8- با وجود كتب آسمانى و پيامبران، باز هم گروهى از انسان‌ها هدايت را نمى‌پذيرند. «لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 63

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى‌ بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (43)

وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ‌: و هر آينه به تحقيق داديم موسى عليه السّلام را كتاب تورات، مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى‌: بعد از هلاك كردن ما اهل قرنهاى نخستين را مانند قوم نوح و هود و صالح. يا مراد قوم فرعون باشد يعنى تورات را به موسى داديم بعد از هلاك شدن فرعونيان. بَصائِرَ لِلنَّاسِ‌: در حالتى كه آن كتاب، حجّتها و براهين نورانى بود براى مردمان‌

«1» تفسير ابو الفتوح رازى، چاپ اسلاميه، ج 8، ص 463.

جلد 10 - صفحه 145

بنى اسرائيل كه ديده دل ايشان به حقايق آن متنبه مى‌شد، و بواسطه آن حق را از باطل ممتاز مى‌كردند؛ مراد آنكه ما تورات را فرستاديم تا بينا شوند و بوسيله آن در طريق نجات سلوك كنند، بعد از آنكه ديده بصيرت ايشان اعمى بود از ديدن و ادراك كردن حق، و اصلا حق را از باطل نمى‌دانستند و مانند كوران در وادى ضلالت قدم مى‌گذاشتند. وَ هُدىً‌: و در حالى كه راه نماينده بود تورات به احكام شرع مر تابعان خود را، وَ رَحْمَةً: و بخشايش است براى مصدقان و عاملان به آن يعنى به سبب عمل به آن نائل مى‌شدند به رحمت واسعه سبحانى كه آن مثوبات اخروى است. لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ‌: شايد ايشان پند پذيرند.

يعنى به جهت آنكه ايشان بر حالتى واقع شوند كه اميدوارى به تذكر و اتّعاظ ايشان توان داشت.

به اسانيد معتبره از ابو سعيد خدرى مروى است كه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله فرمود: حق تعالى هلاك نگردانيد هيچ قومى و قرنى و امتى و اهل قريه‌اى را به عذاب آسمانى، از آن زمانى كه انزال تورات فرمود بر روى زمين، غير اهل قريه‌اى كه مسخ شدند به صورت ميمون، آيا نمى‌بينى حق تعالى مى‌فرمايد «وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى‌ ...» «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولى‌ بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (43) وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلى‌ مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ (44) وَ لكِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَ ما كُنْتَ ثاوِياً فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ لكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ (45) وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَيْنا وَ لكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (46)

ترجمه‌

و بتحقيق داديم بموسى كتابرا بعد از آنكه هلاك كرديم اهل عصرهاى پيشين را كه موجبات بصيرت است براى مردمان و هدايت و رحمت است باشد كه آنان پند گيرند

و نبودى در جانب غربى هنگاميكه گزارش داديم بموسى امر را و نبودى از حاضران‌

و لكن ما آفريديم اهل اعصارى را پس طولانى شد برايشان مدت زندگانى و نبودى مقيم در ميان اهل مدين كه بخوانى بر آنان آيتهاى ما را و لكن ما بوديم فرستندگان‌

و نبودى بجانب طور هنگاميكه ندا كرديم ولى بوده است رحمتى از پروردگار تو تا بيم دهى گروهى را كه نيامد آنانرا هيچ بيم دهنده‌ئى پيش از تو باشد كه آنان پند گيرند.

تفسير

خداوند متعال بعد از غرق فرعون و فرعونيان و هلاك اقوام سابقه مانند قوم نوح و عاد و ثمود و امثال آنها الواح تورية را بحضرت موسى عطا فرمود كه در آن موجبات بصيرت و بينائى مردم بود بمعارف و احكام و هدايت و رحمت خدا بود بر خلق براى تنبّه و تذكر و ارشاد آنها براه نجات در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه خداوند بعد از انزال تورية ديگر هيچ قوم و قبيله و عشيره‌اى را بعذاب آسمانى هلاك نفرمود مگر اهل آن آبادى را كه مسخ شدند بصورت ميمون چنانچه در اين آيه اشاره بآن فرموده است و بعد از آن بطرز بديعى اثبات نبوت خاتم انبيا و اعجاز قرآن را فرموده ميفرمايد و نبودى تو در جانب كوه طور كه در مغرب است و جاى مناجات حضرت موسى با خدا بود يا نبودى در جانب وادى مقدّس كه آنهم در مغرب است و آنجا موسى عليه السّلام بمنصب نبوت فائز گشت وقتى كه گزارش داديم باو امر نبوّت و خاتميّت و اوصاف تو را يا وحى نموديم باو معارف و احكام را يا واگذار نموديم باوامر رسالت بسوى فرعون و قومش را و تو مطّلع از اين قضايا نبودى و از كسانيكه حاضر در واقعه باشند شمرده نميشدى ولى ما اهل اعصار عديده‌ئى را ايجاد و مدت زندگانى آنها را در دنيا طولانى نموديم و بعدا تو را از قضايا بطريق وحى مطلع كرديم كه اينك بدون كم و زياد وقايع گذشته را براى‌

جلد 4 صفحه 192

مردم مكه بيان ميكنى و نبودى تو مقيم در ميان اهل شهر مدين كه شعيب و گروندگان باو آنجا بودند تا بخوانى بر آنها آيات منزله ما را ولى ما پيغمبر ديگرى بر آنها فرستاده بوديم يا نبودى مقيم در ميان ايشان با اينحال ميخوانى براى اهل مكه آيات ما را كه در آن آيات قصّه آنها ذكر شده ولى ما تو را برسالت فرستاديم و از وقايع آگاه نموديم اكنون كه در مكه هستى و نبودى تو در جانب كوه طور وقتى ندا نموديم امّت تو را و بشارت داديم آنها را ببهشت بشرط قبول ولايت ائمه اطهار بعد از اقرار بتوحيد و نبوت تو ولى ما تو را عالم نموديم بتمام وقايع گذشته و آينده و اين رحمتى بود از پروردگار تو كه شامل حالت شد براى آنكه بترسانى از عذاب او عرب را كه پيش از تو كسى بر آنها به پيغمبرى مبعوث نشده بود چون در زمان فترت و فاصله ميان تو و حضرت عيسى واقع شده بودند براى تذكّر و تنبّه و ايقاظ و اتّعاظ آنان و بعضى گفته‌اند خداوند در سه آيه اخيره بسه حاليكه براى حضرت موسى اتفاق افتاده اشاره فرموده است يكى وقت مبعوث شدنش به نبوت و ارسالش بسوى فرعون ديگر وقت بودنش در مدين و وصلت با شعيب سوم وقت آمدنش بكوه طور براى گرفتن الواح تورية يا مناجات با پروردگار و بعضى گفته‌اند مراد بجانب غربى جانب غربى كوه طور است كه خداوند در آن با حضرت موسى تكلم فرمود و بنظر حقير اگر چنين باشد بايد بيان شود و الا منصرف بجانب مكان غربى از محل اقامت حضرت ختمى مرتبت است كه آن كوه طور يا وادى مقدس باشد و خلاصه مفاد آيات شريفه آنستكه تو در مواقع مذكوره حاضر نبودى كه از قضايا كاملا مستحضر باشى و نزد كسى درس نخواندى كه تاريخ گذشته و احوال انبيا را بدانى و همه ميدانند كه تو امّى هستى پس معلّم تو خدا است كه اينطور قضايا را بى كم و زياد و بدون اختلاف بتوسط جبرئيل بتو خبر ميدهد و با فصاحت بى نظير و بلاغت بى عديل بطوريكه مورد تصديق تمام اهل كتاب است آيات الهى را راجع باين وقايع بر مردم تلاوت مينمائى و اين يكى از شواهد صدق نبوّت و كتاب تو است كه در دست دارى و در عيون از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه چون خداوند موسى عليه السّلام را مبعوث برسالت فرمود و او را بمناجات خود تخصيص داد و دريا را برايش شكافت و بنى اسرائيل را نجات داد و تورية و الواح را باو عنايت فرمود ديد مقام و منزلت خود را نزد

جلد 4 صفحه 193

پروردگارش پس عرضه داشت پروردگارا بمن كرامتى نمودى كه با حدى پيش از من ننمودى پس خدا فرمود اى موسى نميدانى محمد نزد من افضل از تمام ملائكه و تمام خلق است موسى عرض كرد پروردگارا حال كه محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم گرامى‌تر است نزد تو از تمام خلق آيا در ميان خويشان پيغمبر گرامى‌تر از خويشان من كسى هست خدا فرمود مگر نميدانى فضيلت آل محمد بر آل ساير انبيا مانند فضيلت او است بر آنها موسى عرض كرد پروردگارا حال كه آل محمد داراى اين مقامند آيا در ميان امم انبيا امّتى افضل از امت من هست كه ابر را سايبان آنها فرمودى و براى ايشان منّ و سلوى نازل كردى و دريا را شكافتى پس خدا فرمود اى موسى نميدانى فضل امت محمد بر تمام امم مانند فضل او است بر تمام خلق موسى عرضه داشت پروردگارا كاش من آنها را ميديدم خدا فرمود هرگز در دنيا آنها را نخواهى ديد چون زمان پيدايش آنها نرسيده ولى بعدا در بهشت برين در حضور خاتم النبيّين ايشانرا مستغرق در نعم بهشتى و مسرور بكرامتهاى الهى خواهى ديد آيا ميخواهى اينك سخن آنها را بشنوى عرضه داشت بلى پروردگارا خدا فرمود كمر بسته و مؤدّب در برابر من بايست موسى اطاعت كرد و خدا ندا فرمود اى امت محمد و همه جواب دادند در اصلاب پدران و ارحام مادران لبّيك اللّهم لبّيك لبّيك لا شريك لك لبّيك و خداوند اين جوابر اشعار حج قرار داد پس ندا فرمود اى امت محمد حكم من در باره شما آنستكه رحمتم پيشى گيرد بر غضبم و عفوم بر عقابم پيش از آنكه بخوانيد مرا اجابت ميكنم شما را و پيش از آنكه بخواهيد از من عطا ميكنم بشما كسيكه ملاقات نمايد مرا با آنكه شهادت داده باشد بوحدانيّت من و رسالت محمد و آنكه او راستگو است در اقوالش و بر حق است در افعالش و آنكه على بن ابى طالب برادر و وصى او است بعد از او و ولى او است و ملتزم باشد بطاعت او چنانچه ملتزم شده است بطاعت محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و آنكه اولاد طيّبين طاهرين آن دو برگزيدگان خدايند كه بآيات و حجج الهيّه پى در پى قيام نمودند و بعد از آن دو اولياء خدايند من داخل مينمايم او را در بهشت اگر چه گناهش بزيادى كف دريا باشد و پس از نقل حديث نبوى امام فرموده كه چون خداوند محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را مبعوث فرمود به نبوت فرمود اى محمد نبودى در جانب طور وقتى كه ما ندا نموديم امّت تو را با اين‌

جلد 4 صفحه 194

كرامت پس بگو الحمد للّه رب العالمين براى آنچه اختصاص دادى مرا بآن از فضيلت و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم هم بامت خود فرمود بگوئيد الحمد للّه رب العالمين بر آنچه اختصاص دادى ما را بآن از فضائل و در اوائل كتاب بيان اختصاص لفظ امت بنحو حقيقت بشيعيان از اين حقير گذشت. و اختصاص انذار بعرب بملاحظه ابتداء امر است و منافى با عموم دعوت و بعثت حضرت ختمى مرتبت بر عرب و عجم و ترك و ديلم نيست.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد آتَينا مُوسَي‌ الكِتاب‌َ مِن‌ بَعدِ ما أَهلَكنَا القُرُون‌َ الأُولي‌ بَصائِرَ لِلنّاس‌ِ وَ هُدي‌ً وَ رَحمَةً لَعَلَّهُم‌ يَتَذَكَّرُون‌َ (43)

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ داديم‌ موسي‌ ‌را‌ كتاب‌ ‌که‌ تورات‌ ‌باشد‌ ‌از‌ ‌بعد‌ آنچه‌ هلاك‌ كرديم‌ قرن‌هاي‌ اوليها ‌را‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ تورات‌ باعث‌ بينايي‌هاي‌ زيادي‌ ‌بود‌ ‌براي‌ ناس‌ و هدايت‌ كننده‌ ‌بود‌ و رحمت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌آنها‌ متذكر شوند.

وَ لَقَد آتَينا مُوسَي‌ الكِتاب‌َ اي‌ كاش‌ كتاب‌ موسي‌ ‌را‌ ‌که‌ تورات‌ ‌باشد‌ ‌از‌ ‌بين‌ نبرده‌ بودند و يك‌ مزخرفات‌ و كفرهايي‌ بجاي‌ ‌او‌ بنام‌ تورات‌ نگذاشته‌ بودند حقير ‌در‌ مجلد اول‌ كلم‌ الطيب‌ ‌از‌ صفحه‌ 262 ‌تا‌ صفحه‌ 274 ‌از‌ كتب‌ عهد قديم‌ يهود ‌که‌ كتب‌ وحي‌ ميدانند اثبات‌ كرده‌ام‌ ‌که‌ سه‌ مرتبه‌ تواتر يهود منقطع‌ شد و نامي‌ ‌از‌ تورات‌ ميان‌ بني‌ اسرائيل‌ باقي‌ نبود يك‌ مرتبه‌ ‌از‌ ‌بعد‌ ‌از‌ موسي‌ ‌تا‌ زمان‌ حلقيا ‌که‌ ‌گفت‌ ‌من‌ تورات‌ ‌را‌ ‌در‌ كثافات‌ بيت‌ المقدس‌ يافتم‌ ‌که‌ تمام‌ سند تورات‌ منتهي‌ ميشود بيك‌ نفر حلقيا و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ باز سلاطين‌ مشركين‌ همين‌ تورات‌ حلقيا ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ بردند و سوزانيدند ‌تا‌ زمان‌ عزراء كاهن‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌گفت‌ ‌من‌ پيدا كردم‌ ‌که‌ تورات‌ حلقياء ‌هم‌ ‌از‌ ‌بين‌ رفت‌ و تمام‌ سند منتهي‌ ميشود بعزراء ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بخت‌ النصر تمام‌ اورشليم‌ ‌را‌ تصرف‌ و متجاوز ‌از‌ يك‌ ميليون‌ يهود ‌را‌ كشت‌ و نامي‌ ‌از‌ تورات‌ نبود ‌تا‌ 35 سال‌ ‌بعد‌ ‌از‌ عروج‌ مسيح‌ يك‌ نفر مسموعاتي‌ ‌که‌ شنيده‌ ‌بود‌ ‌با‌ افسانه‌هاي‌ زياد بنام‌ تورات‌ ‌بين‌ يهود منتشر نمود مستدعي‌ هستم‌ مراجعه‌ فرمائيد.

مِن‌ بَعدِ ما أَهلَكنَا القُرُون‌َ الأُولي‌ قرون‌ اولي‌ قرن‌ نوح‌ و هود و صالح‌ و لوط و شعيب‌ ‌حتي‌ قرن‌ ‌خود‌ موسي‌ ‌که‌ فرعونيان‌ هلاك‌ شدند زيرا ‌پس‌ ‌از‌ هلاكت‌ فرعونيان‌ مدتي‌ گذشت‌ ‌تا‌ تورات‌ نازل‌ شد.

بَصائِرَ لِلنّاس‌ِ بينايي‌ ‌در‌ توحيد و تصديق‌ انبياء و احكام‌ الهي‌.

وَ هُدي‌ً ‌که‌ موجب‌ هدايت‌ بصراط مستقيم‌ و دين‌ حق‌.

جلد 14 - صفحه 243

وَ رَحمَةً مشمول‌ تفضلات‌ الهي‌ ‌در‌ دو عالم‌ شوند.

لَعَلَّهُم‌ يَتَذَكَّرُون‌َ لكن‌ متذكر نشدند و لعل‌ ‌براي‌ ترديد نيست‌ بلكه‌ مراد بايد متذكر شوند ولي‌ نشدند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 43)- در اینجا به دهمین صحنه یعنی آخرین بخش از آیات مربوط

ج3، ص464

به داستان پر ماجرای موسی (ع) می‌رسیم، که سخن از نزول احکام، و تورات می‌گوید: یعنی زمانی که دوران «نفی طاغوت» پایان گرفته، و دوران سازندگی و اثبات آغاز می‌شود.

نخست می‌فرماید: «و ما به موسی کتاب آسمانی دادیم بعد از آن که اقوام قرون نخستین را هلاک کردیم (کتابی که) برای مردم بصیرت آفرین بود، و مایه هدایت و رحمت تا متذکر شوند» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولی بَصائِرَ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏8، ص: 56

منابع